html>
شایـد وقتـی دیگـــــــر . . .
روبرویم بود
خجالتم می شد سرم را بالا بیاورم
فکر می کردم تمام ِ نگاهش روی ِ من است
خب آخر داشت با من حرف می زد...
هه
حواسم به سایه اَش بود
اما
حواسش، به سایه . . .
سایه های ِ متفاوت..........
_ کاش می توانستم مثل ِ تو بد باشم...
RSS